دانشجویان دانشگاه، قله سهند را فتح کردند.
با توجه به برنامه اعلامشده انجمن کوهنوردی دانشگاه تربیت مدرس برای سال 1394، درباره صعود به قله «جام سهند» اطلاعرسانی لازم انجام گرفت و بر اساس برنامه اعلامشده از کسانی که خواستار همراهی تیم در صعود به این قله بودند ثبت نام به عمل آمد، و سرپرست تیم پس از مشورت با مربی در جلسهای توضیحاتی را درباره این صعود، زمان انجام، تجهیزات و میزان آمادگی لازم برای آن به اعضای تیم ارائه کرد. قرار شد که اعضاء تیم در ساعت 45/16 روز چهارشنبه 6/3/1394 در ایستگاه راهآهن تهران حاضر شوند. طبق ترتیب مقرر، اعضاء در ایستگاه راهآهن تهران حاضر شدند و پس از طی شدن تشریفات لازم سوار قطار تهران-مراغه شدند. قطار ساعت 30/17 دقیقه تهران را به سوی مراغه ترک کرد. در طول مدت سفر، برخی از اعضای تیم پرسشهایی را درباره این صعود از مربی تیم پرسیدند و پاسخ آنها را دریافت کردند، و سرپرست تیم نیز مواد غذایی، چادرها و برخی ملزومات دیگر را میان اعضای تیم تقسیم کرد.
قطار ساعت 55/3 دقیقه وارد ایستگاه راهآهن مراغه شد. با توجه به آنکه زمان زیادی تا بَرآمدن خورشید مانده بود، با راهنمایی مربی و مدیریت سرپرست، اعضاء تیم در جای مناسبی زیرانداز و کیسه خواب خود را پهن کرده و حدود دو ساعت دیگر خوابیدند. ساعت 6 صبح بیدارباش اعلام شد و اعضای تیم پس از جمع کردن وسایل و خوردن صبحانه آماده حرکت به سوی کوه سهند شدند که حدود دو ساعت تا شهر مراغه فاصله دارد. پیدا کردن مینیبوسی برای انتقال تیم به آنجا در آغاز صبح کار سادهای نبود، از این رو تیم حدود ساعت 8 صبح از مراغه به سوی سهند حرکت کرد.
در مسیر حرکت از مراغه و رسیدن به پای کوه سهند، وجود روستاها و درههای سرسبز بسیار موجب شاد شدن اعضاء تیم شد، چه اینکه درهها و روستاهای سرسبز مسیر به همراه رودخانههای گاه خروشان و جُنب و جوشی که در روستاها و اطراف آنها دیده میشد، نشان میداد که خوشبختانه این بخش از میهن عزیز ما از نعمات خداوندی بهره بسیار برده و هموطنان عزیز ما در اینجا برخودار از لطف خدایند. با دقت در باغهای اطراف جاده درختان مو، گردو، انواع آلو، بادام، سیب، زردآلو و مزرعههای گندم قابل تشخیص بود، و گاه گلههای بزرگ گوسفند، و گلههای کوچکتر گاو نیز به چشم میخورد. برخی از روستاهای نزدیک به کوه سهند که تیم از کنار یا میان آنها عبور کرد، عبارت بودند از «ینگجه»، «داشآتان»، «بردک»، «کیجوار»، «آقاجری»، «قراتلو» و «کُردهده». پس از پشت سر گذاشتن این آبادیهای زیبا، و پیمودن جادهای که در برخی جاها بسیار ناهموار و سَختگذر بود، در حالی که کوه سهند با دو قله «جام سهند» و «سهند» خود را بر اعضاء تیم نمایان کرده بود، مجموعه دیگری از زیباییهای این بخش از ایران اسلامی نقاب از رُخ خود بر اعضاء تیم برداشت، و بر شادی آنها افزود. مینیبوس حامل اعضاء تیم ساعت 15/10 دقیقه به محل مقرر رسید و اعضاء را در کنار چشمهای به نام «گوران بولاغی» (به معنای «چشمه گوران» و «گوران» با توجه به آنچه درباره این چشمه مردمان محلی میگویند، میتواند تغییریافته «گَبران» باشد) پیاده کرد.
در ساعت 8 صبح تیم به بالای دیواره برفی با بلندای چندین متر و گستردگی چند صدمتر رسید که برای عبور از آن مربی چند گزینه را مطرح کرد. سرانجام فرود آمدن از ارتفاعی حدوداً سه متری، و به دنبال آن سُر خوردن از بخش دیگری، راه پشت سر گذاشتن این دیواره تشخیص داده شد. مربی نکات و آموزشها و هشدارهای لازم را درباره چگونگی عبور از این دیواره به اعضاء ارائه کرد و نخست خود آن ارتفاع حدوداً سه متری را فرود آمد و سپس با هدایت و کمک او، یکی یکی اعضاء از این ارتفاع پایین آمده و سپس بخش دیگر را با رعایت نکات احتیاطی لازم به پایین سُر خوردند.
پس از پشت سر گذاشتن آن دیواره که در عین سختی لذت و هیجان و شادی ویژهای را هم به تیم بخشیده بود، باردیگر گروه مسیر خود را پیمودن گرفت، و در ساعت 10/9 دقیقه گروه به بالای «گردنه دمیر» در ارتفاع 3319 متری رسید.
در ساعت 10/16 دقیقه، پس از آنکه مربی و سرپرست تیم توانستند خودرویی برای انتقال اعضاء پیدا کنند، تیم به سوی «باسمِنج» حرکت کرد و در ساعت 30/16 دقیقه به آنجا رسید. از آنجا نیز تیم در ساعت 55/16 دقیقه به سوی ایستگاه راهآهن تبریز حرکت کرد، و پس از پشت سر گذاشتن بزرگراهی که از جمله «ائل گلی» و «ورزشگاه یادگار امام» تبریز را بر دو سوی خود داشت، در ساعت 35/17 دقیقه اعضاء گروه به ایستگاه راهآهن تبریز رسیدند که استراحتی حدوداً دوساعتی را برای اعضاء گروه فراهم کرد. چند عکس تاریخی از راهآهن ایران و به ویژه منطقه آذربایجان و چند دستگاه تلفن و ابزارهای قدیمی برقراری ارتباط از جذابیتهای ایستگاه راهآهن تبریز است. برخی از اعضاء تیم نیز در اینجا به عنوان رَهآورد سفر باقلوای تبریز خریدند.
|